پیرامون اقدامات مربوط به خروج آینده واحد های نظامی شوروی از افغانستان
خلیل وداد خلیل وداد

اشد محرم

 

پرونده ویژه

 

ک.م. ح.ک.ا.ش.

 

 

در شرایط بغرنج ویژهء افغانستان، دشواریهای درونی ناشی از خروج آیندهء قطعات باقیماندهء شوروی روزبروز بیشتر میشوند. توجه رژیم و نیروهای اپوزیسیون همه به تاریخ 15 فبروری زمانیکه مطابق توافقات ژنیو مدت استقرار قطعات نظامی ما باید پایان یابد، متمرکز شده است. این زمان برای کابل خیلی تنگ است، چونکه آخرین قطعات شوروی باید پایتخت افغانستان را در آغاز فبروری ترک گویند.

 

عملاً در سراسر کشور برخوردهای نظامی میان نیروهای حکومتی و اپوزیسیون جریان دارد که طی آنها حکومت* توانسته مواضعش را البته با پشتیبانی قوای هوایی شوروی نگهدارد. مخالفان نتوانستند، جلال آباد، کندز و قندهار را متصرف شوند. اما همه میدانند که نبرد اصلی در پیشرو ست. اپوزیسیون اکنون تا حدی حتا از فعالیتش کاسته، تا نیروهایش را برای دورهء بعدی متمرکز کند. رفیق نجیب الله میپندارد، آنها ** تصمیم دارند، پس از خروج قطعات شوروی دفعتاً به چندین استقامت کلیدی حمله کنند.

 

لازم به تذکر است، که رفقای افغانی شدیداً نگران انکشاف بعدی حوادث اند. بصورت کل عزم آنها برای مقابله با دشمن، جزم میشود، چنانچه اقدامات فوق العاده یی را رویدست گرفته و میخواهند با تعقل بیشتر از نیروهای دستداشته کار بگیرند. آنها روی ارتباطات خویش با تعداد کثیر قوماندانهای جداگانهء دسته های مسلح مخالف، اختلافات شدیدی که هنوز هم در میان اپوزیسیون جریان دارد و روی عدم همکاری میان گروههای برجستهء سیاسی منجمله میان «جمیعت اسلامی افغانستان» (ربانی)، و «حزب اسلامی افغانستان» (حکمتیار) حساب میکنند. برخوردهای مسلحانه میان دسته های اینها و دیگر گروپهای اپوزیسیون نه تنها که قطع نشده بلکه بیشتر از پیش گسترش مییابد.

 

رئیس جمهور همچنان دقیقاً روی این امکان که اعلام حالت نظامی ویا اضطراری برای اتخاذ و عملی نمودن سریع امور دشوار یاری خواهد رساند، میاندیشد. در آغاز او تمایل داشت حالت نظامی را در موجودیت ما اعلام نماید، مگر در جریان گفتگوها با وی به این نتیجه رسیدیم که بهتر است به این امر پس از رفتن قطعات شوروی از افغانستان دست یازد.

 

رفقای افغانی تصمیم مبنی بر خروج نظامیان ما را درک کرده و از آن پشتیبانی میکنند، مگر همزمان با آن با درک سلیم اوضاع خاطر نشان میسازند که بدون کمک نظامی ما آنها نمیتوانند، بصورت کل از عهدهء وظایف شان برآیند. این کمکها به نظر آنان به اشکال دیگری بغیر از آنچه که تا کنون جریان دارد، ولو که بطور محدود باید صورت پذیرند، بازهم نقش کمکی مثبت و جدی را از نگاه عملی و روانی خواهند داشت. رفقای افغانی فکر میکنند، اگر اپوزیسیون نتواند با یورش مراکز عمده را پس از خروج قطعات شوروی بگیرد، پس «اتحاد هفت گانهء» پشاور و «اتحاد هشت گانهء» تهران باید به مذاکره با کابل در مورد ساختار آیندهء دولتی افغانستان آغاز کنند، امری که در لحظهء کنونی از آن جداً پرهیز میکنند. طوریکه دوستان افغانی تآکید میکنند، مهمترین امر مقامومت در در سه- چهار هفتهء نخستین پس از خروج نیروهای شوروی بوده و پس از آن اوضاع میتواند بتدریج به سود آنان دگرگون شود. این گونه نظریات از لابلای بیاناتی که نمایندگان اپوزیسیون در جریان تماسها با نمایندگان شوروی در اسلام آباد انجام داده اند، نیز هویدا شده است. چنانچه از این اظهارات بر میآید، که اگر حکومت نجیب الله پایداری کند، در آنصورت آنها موضع کنونی خود را در رابطه به آن بمثابهء همتای مذاکرات بازبینی خواهند کرد.

 

در اضاع کنونی برای ما چندین نکتهء پیچیده مطرح میشوند. از یکسو عدول ما از تصامیم اتخاذ شده و اعلامیه های بیان شده در خصوص پایان خروج نیروهای ما تا 15 فبروی میتواند برای ما چالشهای پیچیده یی را در عرصهء بین- المللی بمیان آورد. از سوی دیگر اطمینانی وجود ندارد که بزودی پس از خروج ما خطرات جدی برای رژیمی که در عرصهء جهانی با ما همکاری دارد، بمیان نیآید. برعلاوه اپوزیسیون در مقطع سرنوشت ساز کنونی میتواند، مدتی عملیات خود را هماهنگ سازد، امری که محافل جنگی امریکایی و پاکستانی آنها را به آن وامیدارند. همچنان خطرات معینی از این ناحیه وجود دارد که در ح.د.خ.ا. کماکان وحدت کامل بمیان نیآمده و اختلافات جناحی، قبیله یی و پدیده های دیگر در آن وجود دارد. در نظریات یکعده از رهبران افغانی احساساتی بودن و یاددآوری «بیعدالتیهای» گذشته حس میشود. همچنان نمیتوان پوشیده داشت که صدراعظم م. ح. شرق*** و یکعده وزرایش ضعیف کار میکنند.

 

مهمترین فاکتور دیگر اینست که نقض توافقات ژنیو توسط اسلام آباد نه تنها بی پرده صورت میگیرد بلکه شکل نمایشی را هم بخود گرفته انست. مرزبانان پاکستانی مستقیماً در عملیات جنگی در خاک افغانستان سهم دارند. از پاکستان بالای نواحی مرزی افغانستان شلیک شده و مقدار بیشمار اسلحه به باندهای مسلح گسیل میشود. در پشاور و شهرهای دیگر دفاتر، مراکز آموزشی و قرارگاههای احزاب اپوزیسیون افغانی مانند گذشته و بدون مانع فعال اند.

 

همهء اینها مطلبق نسخهء ضیاالحق صورت میپذیرد. ب. بوتو**** نشاید که در آیندهء نزدیک این وضع را دگرگون کند.

 

میان ما و جانب افغانی منظماً، بشکل قاطع و با تذکر واقعیتهای مشخص چنین اعمال زمامداران پاکستانی مورد بحث قرار میگیرد. این مشی را میتوان در آینده منجمله در شورای امنیت ملل متحد و همچنان در تماسها با خود پاکستانیها پیش برد.

 

1. مهترین چالش که انکشاف آیندهء حوادث به آن وابسته میباشد، عبارت است از: آیا حکومت در کابل و غیره شهرهای بزرگ کشور بویژه پایتخت میتواند، پایداری کند؟ اوضاع در کابل خیلی بغرنج است، بویژه که عرصهء نظامی نه بلکه اقتصادی در این مورد برجسته گی دارد. باید برنامهء اپوزیسیون مبنی بر محاصرهء اقتصادی کابل و قطع ورود مواد خوراکی و سوخت را که هدف آن ایجاد نارضایتی و خیزش مردم است را دقیقاً بررسی کرد. این محاصره عملاً  در رابطه به اموالی که توسط ترانسپورت زمینی افغانی به پایتخت نتقال مییابد، بواسطهء غارت، تهدید و تطمیع رانندگان از جانب اپوزیسیون صورت میگیرد. باید خاطر نشان گردد که دشواریهای کنونی در رابطه به آرد و بصورت عموم پیرامون مواد خوراکی در کابل بیشتر به عدم تطبیق بموقع دستورِ مبنی بر ضربه وارد نمودن به احمد شاه مسعود که دسته های وی خطر جدی برای راه کابل- حیرتان بشمار میروند، مرتبط اند.

 

در حال کنونی ضرورت روزانهء آرد کابل در حدود 15 هزار تن است. در این پسانها چندین هزار تن آرد توسط ترانسپورت زمینی و هوایی شوروی انتقال داده شده اند. مگر باید ذخایر ثابت حد اقل برای یک ماه وجود دشته باشد، که رئیس جمهور صلاحیت توزیع آن را داشته و دوستان افغانی بتوانند خود را در این مورد مطمئن احساس کنند.

 

از آنجایی که ایجاد چنین ذخایر بزرگ فقط با ترانسپورت موتری ممکن است، پس مرام ما نیز انتقال آرد و دیگر خوراکی ها از طریق شاهراه حیرتان- کابل میباشد. بقول رفیق نجیب الله اگر فعالیت شاهراه تا ماه می تأمین شود، پس حفظ رژیم گرانتی شده است. تأمین فعالیت عادی این شاهراه بدون کمک ما توسط دوستان افغانی ظاهراً ناممکن است. باید در نظر داشته باشیم که قطع فعالیت شاهراه حیرتان- کابل ناممکن است. همزمان توجه ویژه را به قسمت مشکل شاهراه که همانا گذرگاه سالنگ با تونل بیش از سه کیلومترش است، مبذول نمود.

 

جهت آمادگی به چنین کمکی لازم است از همه راهها اعمال اپوزیسیون را که رسید مواد خوراکی به کابل و شهر بزرگ دیگر افغانستان را مانع میشود، زیر نظر داشته و ضمناً نه به سرنوشت رژیم کنونی بلکه به وضعیت باشندگان این شهر ها که شدیداً از این اعمال وحشیانه رنج میبرند، تأکید نمود.  

 

اصولاً میتوان گزینشهای آتی را پیش بینی کرد:

 

گزینش (واریانت) یکم. با اتکأ به وضعیت وخیمی که اهالی ملکی به آن درگیر اند، یک فرقهء متشکل از حدود 12 هزار نفر را در شاهراه حیرتان- کابل تشکیل داد. این گزینش شاید مطلوب نباشد، زیرا میتواند باعث طرح مسئله در سازمان ملل متحد که گویا ما قطعات خود را کلاً نکشیده ایم، شود. گرچه پاکستان هم  تعهدات مربوط به توافقات ژنیو را عملی نمیکند، مگر بازهم بیشترین کشور های عضو ملل متحد از ما پشتیبانی نخواهند کرد، زیرا مسئلهء قوای (ما) مشکل محوری برای اکثریت میباشد.

 

گزینش (واریانت) دوم. با پذیرفتن قحطی در کابل و شهرهای دیگر، از سازمان ملل خواسته شود، تا بطور عاجل برای تأمین مواد خوراکی و نفتی در شهرها قطعات ملل متحد را برای تأمین فعالیت شاهراه گسیل کند. تا آمدن نیروهای سازمان ملل در این مواضع قطعات نظامی خویش را فقط برای اهداف بشری چون تأمین مواد خوراکی و نفتی به اهالی نگهداشت. همزمان کار خروج قطعات شوروی را باید تثبیت کرد. باید اعلام کرد که پس از آمدن نیروهای ملل متحد قطعات ما بدون تأخیر به اتحاد شوروی بر میگردند.

 

مگر این گزینش عملاً قابل تطبیق نمیباشد، زیرا برای گسیل نیروی سازمان ملل فیصلهء شورای امنیت لازم است که نمیشود رویش حساب کرد.

 

گزینش (واریانت) سوم: تمام قطعات را همانسان که برنامه شده تا 15 فبروری بیرون کرده و در عرصه بین المللی این را با اعلامیه های دولت اتحادشوروی و جمهوری افغانستان تثبیت باید کرد. سپس نظر به درخواست حکومت افغانستان که طی آن از کشورهای جهان خواسته شود، برای بدرقهء قطارهای حامل این اموالِ غیر نظامی قطعات شوروی تخصیص داده شوند. بدرقه و حمایت این قطارها میتوانند تقریباً دوهفته پس از خروج قطعات شوروی آغاز شوند. تا این زمان شرایط لازمی دیدگاه پهنآور اجتماعی مبنی بر محکوم نمودن اپوزیسیون که فقط به قحطی و نابودی ساکن شهرهای افغانستان اتکأ میکند، پدید میآید. بر مبنای چنین دیدگاه اجتماعی بدرقهء قطارها با شرکت ما به گامی بشر دوستانه خواهد ماند. همزمان در چنین گزینه یی لازم خواهد بود تا گاهگاه بخشهایی از راهها را باجنگ آزاد نماییم.

 

گزینش (واریانت) چهارم: تمام قطعات شوروی را تا 15 فبروری خارج باید کرد. خروج قطعات نظامی شوروی را با اعلامیه یی تثبیت باید نمود. مگر به بهانه تحویلدهی پستهای شاهراه حیرتان- کابل به جانب افغانی بعضی واحدهای شوروی را بویژه در کوتل سالنگ حفظ نمود. به ابتکار ما به این اقدام نباید سرو صدا داده شود، فقط تأکید شود که هدف تعداد کوچک نظامیان شوروی است که کمی معطل شده اند، چون جانب افغانی تا کنون پستهای مورد نظر را نتوانسته تحویل بگیرد. پس از زمانی همانند گزینهء سوم، میتوان به بدرقهء کاروانها با محافظان نظامی ما پرداخت.

 

در همهء این گزینه ها باید در نظر داشت که در عملیات مذکور قطعات منظم ما سهم میگیرند، مگر آنها بر مبنای داوطلبانه و بصورت عموم از حساب نظامیانی که شامل خدمت در افغانستان هستند و یا ترخیص شده در اتحاد شوروی میباشند، تشکیل میگردند. در چنین حالتی حقوق ماهانهء یک سرباز را  در حدود 800- 1000 روبل که بخشی از آن به پول افغانی پرداخته شود و معاش افسران را نظر به رتبهء آنها که  بطور صعودی باید تعیین کرد، پرداخت.

 

همچنان به ناظران بین المللی- و این را باید طور گسترده تبلیغ کرد- باید حق داده شود، ببینند که ما واقعاً کالاهای مورد نیاز مردم را بدرقه میکنیم. در زمانهای نزدیک میشود با همآهنگ کنندهء ویژه برنامهء ملل متحد در امور کمکهای بشری و اقتصادی به افغانستان آغا خان با هدف استفاده از این برنامه و میکانیزمها برای عکس العمل بر پلانهای افراطیون مبنی بر خفه نمودن کابل و محاصرهء اقتصادی دیگر شهرهای بزرگ به مذاکره پرداخت.

 

در مذاکرات با آغا خان میشود، پیشنهاد کرد که قطارهای ملل متحد با مواد خوراکی، نفتی و دارو نه فقط ار راه پاکستان بلکه بصورت عمده از راه اتحاد شوروی نیز تردد کنند.

 

در تمام چهار گزینهء نامبرده ماندن حد ناچیز ممکن قطعات شوروی تا پس از 15 فبروری 1989 در نظر گرفته شده است.

 

میشود یک گزینهء پنجم  را نیز مطرح کرد- تمام قطعات شوروی تا 15 فبروری خارج میشودند و ما به جانب افغانی کمک اضافی منجمله مالی و در تأمین امنیت شاهراه حیرتان- کابل با نیروی خودشان تا تحویلگیری این پستها توسط جزوتامهای افغانی مطابق رضایت ما، در مدت معین با در نظر داشت اینکه این کار و بویژه بدرقهء قطارها بی مشکلات نخواهد بود، انجام خواهیم داد.

 

آنچه مربوط به میدان هوایی کابل است، میتوان اهمیت آنرا درک کرد، بناٌ در آنجا گروه خدمات راهنمایی (دسپیچری)  ملکی خویش را با حدود 100 نفر تشکیل با عقد قراداد مربوطه در اینمورد با جانب افغانی، باید در نظر داشت.

 

2. جانب افغانی خواستی را مبنی بر ادامهء حملات و بمباردمانهای هوایی از خاک ما بر اهداف نظامی اپوزیسیون پس از خروج نیروهای شوروی مطرح میکند. به رفقای افغانی بغرنجی این مسئله توضیح داده شده و استفاده از نیروی هوایی خودشان توصیه میشود. بصورت کل توضیحات ما با درک پذیرفته میشود، اما آنها میگویند که در حالات فوق العاده بحرانی استفاده از نیروی هوایی شوروی شاید لازم باشد. ما فکر میکنیم که این مسئله نمیتواند جدا از مجموعمهء کل فاکتورهای درونی و بیرونی بررسی گردد.

 

3. جانب افغانی به داشتن اسلحهء نیرومند چون راکتهای ار. 300، دستگاه پرتاب ضربتی راکت «اوراگان» علاقمندی جدی دارد. در این مسایل بهتر است برخورد متفاوت نظر به هر سلاح داشته باشیم مگر تأمین حد اکثر ضروریات دوستان افغانی باید اصل کار ما باشد.  باید این واقعیت را در نظر داشت که دسترسی به چنین سلاحها  تأثیر بزرگ روانی به دوستان ما داشته و به آنها اطمینان به نیروی خود را میدهد. با در نظر داشت این موضوع در گارد خاص و اردوی افغانستان قطعات دستگاه اوراگان تشکیل شده اند. همچنان دستگاههای ار-300 که اکنون در قطعات شوروی مستقر اند، به جانب افغانی پس از آمادگی به بهره برداری و پرورش پرسونل افغانی برای استفاده از این دستگاهها، که باید طور عاجل از جانب ما صورت گیرد، را باید به آنان داد.

 

4. معقول خواهد بود، مسایل مربوط به استفاده از قطعات مرزی اتحاد شوروی را در نواحی سرحدی افغانی با در نظر داشت اینکه وجود گروپهای موتور دار مانور کننده دیگر ممکن نیستند، بصورت مثبت حل کرد.

 

5. در این اواخر ما کارهای زیادی را در امر کمک اقتصادی، عمدتاً در آن عرصه هایی که افغانستان ضرورت دارد، به دوستان افغانی انجام دادیم. این کمکها با وجود مشکلات گوناگونی که هم ما و هم جانب افغانی در هنگام انتقال و توزیع آن با آنها مواجه شدیم، مطمئناً از بروز چرخشهای نا مناسب جلوگیری کردند.

 

با اینهم با درنظر داشت شرایط دشوار افغانستان و پروسه های اقتصادی که ارزش قطعی برای انکشاف اوضاع سیاسی کشور دارند، ما باید این روندها را دقیقاً ارزیابی نماییم. باید مشخص کرد، چه کاری را میشود طور اضافی برای اقتصاد افغانستان که در حالت بحرانی و در واقعیت در حال سقوط قرار دارد، انجام داده و کمک عاجل را در حل معضلات شدید منجمله در کابل، ولایات گونه گون و منجمله بدخشان عملی کرد.

 

6. موازی به اقدامات نامبرده همانند گذشته به جانب افغانی در امر مناسبات با اپوزیسیون مستقر در پاکستان، ایران و اروپای غربی کمک نمود. ما باید متوجه همه تمایلات و دگرگونیهای اپوزیسیون بوده و از امکانات مناسب برای تأثیر گذاری و انشعاب در آن، جدایی «میانه روها» از افراطیون استفاده بریم. اکنون مهم است که منجمله از هیأت سرمنشی سازمان ملل متحد ب. سیوان که به تطبیق طرح ایجاد شورای مشورتی برای مشخص نمودن ساختار آیندهء دولتی افغانستان آغاز کرده، پشتیبانی نماییم.

 

7. ما باید گامهای بعدی را در جهت کار با همه کشورهایی که به نحوی با بحران افغانستان رابطه دارند، از راههای دیپلماتیک انجام دهیم.

 

توجه ویژه باید به داشتن ارتباطات با جانب پاکستانی مبذول گردد، که برای این امر سفر آتی وزیر امور خارجهء اتحاد شوروی به اسلام آباد فرصت مناسب است.

 

8. لازم است بیشتر از پیش کار تبلیغاتی پر محتوا را که برای آن از قبل باید انواع گزینه های رشد اوضاع پیرامون افغانستان را مورد بررسی قرار داد، پیش برد. بویژه پوشش تبلیغاتی پیرامون اعلام حالت نظامی که از جانب رئیس جمهور نجیب الله تصویب شود، مهم خواهد بود.

 

 

ا. شواردنادزه، و. چیبریکوف، آ. یاکوولِف، د. یازوف، و. موراخوفسکی، و. کریوچکوف

 

 

23 جنوری 1989

شماره 65/ او. اس.

 

20 نسخه

 

*-  مقصد از حکومت کابل تحت رهبری دکتور نجیب الله است، (مترجم).

**- اپوزیسیون، (مترجم).

***- محمد حسن شرق (مترجم)

****- بینظیر بهوتو (مترجم).


February 14th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی